من تماشای تو می کردم و غافل بودم
کز تماشای تو خلقی به تماشای من اند
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
و چنان محو که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو بقدر مژه بر هم زدنی
گفتم به خرد که رهبر دوران کیست
در ظل ولایت که می باید زیست
گفتا که بسی گشتم و یک تن دیدم
سید علی حسینی خامنه ای است
گفتند كه عاشقی و دیوانهنهای
در باب خیال و خم ابروی كهای
گفتند بگو؛ به قصد قربت گفتم
سید علی الحسینی الخامنهای